نوشه های زهرا خانـــــــــوم!

مرگ...

شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۳۹ ق.ظ

سلام

دهه ی اول محرم هم گذشت...مثه برق و باد...مامان میگه اینا عمر ماست که داره میگذره!

نمیدونم سال بعد باشم یا نه...اصلا نمیدونم یه دقیقه ی دیگه زنده ام یا نه؟؟؟...چه برسه به یک سال...

این چندشبی که اومدم مراسم عزاتون آقاجون !

حال و هوای عجیبی داشتم ...همه اش از خودم می پرسیدم یعنی زنده می مونم؟؟؟...یعنی بازم میتونم بیام سال بعد.؟؟؟...

هرشب قبل ازخواب هم همین فکرها رو داشتم...نمیدونم چرا اینقدر جدیدا یاد مرگ می افتم...

شاید به خاطر دیدن همون سخنرانی 'آقای رائف پور'باشه...شایدم نه...اصلا شایدم مرگم نزدیک باشه...

کسی چه میدونه شاید نفر بعدی من باشم....

دیگه اونقدرها هم از مرگ نمیترسم مثه قبل...

از این بابت خوشحالم...

خیلی دوس دارم به یه حال خوب و تو یه حال خوب بمیرم...مثه بعصی از آدما..

:)


ارباب...!

چهارشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۸ ب.ظ
آقا جان...
ارباب...
امسال اومدم...اومدم...اومدم به مجلس عزاتون و سفره ی دلم رو براتون باز کردم
حاجتم رو بهتون گفتم
خودتون میدونید چقدر اوضاع بدیِ ...
فقط به کرم  ولطفتن دل بستم اقا

سلام دوستان...
راجع به مطلب قبلی باید بگم که مخاطب من همه ی مردم نبودن بلکه فقط یه عده ی خاص بود
توی این چندروز به خاطر اون مطلب با واکنش های زیادی رو به رو شدم  وترجیح دادم که حذفش کنم به قول یکی از شماها بهتره مردم رو به حال خودشون بزاریم...
منم همین کارو می کنم
ممنون از همتون!
ان شاء الله حاجت های همتون برآورده بشه...
یا حق!

...

شنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۷ ق.ظ

از اول ابتدایی تا آخرین روز دبیرستان ، همه معلمها و ناظم ها :
کلاس شما بدترین کلاسیه که تا حالا داشتم


واسه شمام اینجوریه آیا؟


یوهووووووووووووووووووووووووو

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۸ ق.ظ

ســــــــــــــــــــــــــــــلام

من امروز خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوشحالم

هورااااااااااااااااااااااااا

خدا جون مرسی

بالاخره آبجیم داره میره دانشگاه و جای من بااااااااااااااااااااااز میشه

دیگه کسی نمیگه صدای آهنگت رو کم کن

دیگه کسی نمیگه صدای تلویزیون رو کم کن

دیگه کسی گیر الکی نمیده

و...

زندگی عالی میشه

چقدر من خوشحالم:)

یوهوووووووووووووو

من برم یه آهنگی بزارم برقصم

خدافظظظظظظظظظظظظظظظظظظ

دلم تنگه واسه بچگی هام!

چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ

 یه چن روزیه بدجوووووووووووری دلم هوس کرده که توی هوای پاک زیر درخت ها قدم بزنم
 با تمام وجودم هوای تمیز رو تنفس کنم...
 بخندم...لذت ببرم...
 صدای موسیقی دل انگیز پزنده ها گوشم رو نوازش بده و خلاصه چن ساعتی با طبیعت خدا باشم!
 هعی...
 این روزا عجیب دل تنگ تنفس بوی کاه و گل بعد از بارون شدم
 گذاشتن پاهام توی گودال آب و خنده های از ته دل
 بوییدن شکوفه های سفید  وصورتی  و راه رفتن زیر انبوه شکوفه ها و دیدن رخت عروسی درخت ها !
 دلم میخواد بازم مثل اون موقع ها روی پشت بوم بخوابیم و خیره بشم به چشمک زدن ستاره ها و مثل همیشه حسرت داشتن یکی از اون   هزار کرور ستاره و لمس ماه تو دلم بمونه!
 دلم برگشتن به سالها قبل رو می خواد...
 اون موقع که از پله های خونه ی مامان بزرگ بالا می رفتیم و حیاط خونه ی همسایه رو تماشا می کردیم
 از درخت پسته ی بزرگ وسط خونه ی مامان بزرگ پسته می چیدیم  و با خنده می خوردیم
 دلم تنگه واسه:
 شیطنت های من و  نسیبه...
 خنده ها مون...
 بازیها و خوشی هامون...
 دلم تنگه واسه دنیای قشنگ و آروم بچگی!
 کاش اون روزها برمیگشتن ولی...

  سلاااااااااااااام دوستای خوبم،
 حال و احوالتون خوبه؟
 میدونید؟

 امروز دیگه خیلی دلم گرفته بود از این دنیای مجازی که همه غرق شدن توش
 گفتم واسه چند لحظه برگردم به خاطرات بچگیم تا شاید حالم بهتر شه...!

روی ماهِ خــــــــــــــــــدا

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۱ ق.ظ

خوب ببین...

زندگی زیباست...

رنگارنگ است...

روزها خوبند...

ماه ها بهترند...

و سالها عالی ترند...

می گذرند....

و تو تمامی خوبی ها را تجربه میکنی...

قدم هایت که ایستاد...

روبرویِ خدایی...

رویِ ماهِ خدا را همانجا ببوس

;)



این متن رو خیلی دوسش دارم گذاشتم شما هم بخونید نظرتون؟

روز جهانی چپ دست ها

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ب.ظ


سلام

من یه چپ دست هستم

فردا22مرداد روز جهانی چپ دست هاست

این روز به همه ی چپ دست ها مبارک!

ســـــــــــــــــــــــــلام

چهارشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ

سلام  به تموم عزیزهایی که نوشته هام  رو میخونن

این وبلاگ رو درست کردم تا تموم حرف هایی که دوس دارم رو توش بنویسم

امیدوارم با توکل یه خدا دوست خوبی براتون باشم!