دلم تنگه واسه بچگی هام!
چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ
یه چن روزیه بدجوووووووووووری دلم هوس کرده که توی هوای پاک زیر درخت ها قدم بزنم
با تمام وجودم هوای تمیز رو تنفس کنم...
بخندم...لذت ببرم...
صدای موسیقی دل انگیز پزنده ها گوشم رو نوازش بده و خلاصه چن ساعتی با طبیعت خدا باشم!
هعی...
این روزا عجیب دل تنگ تنفس بوی کاه و گل بعد از بارون شدم
گذاشتن پاهام توی گودال آب و خنده های از ته دل
بوییدن شکوفه های سفید وصورتی و راه رفتن زیر انبوه شکوفه ها و دیدن رخت عروسی درخت ها !
دلم میخواد بازم مثل اون موقع ها روی پشت بوم بخوابیم و خیره بشم به چشمک زدن ستاره ها و مثل همیشه حسرت داشتن یکی از اون هزار کرور ستاره و لمس ماه تو دلم بمونه!
دلم برگشتن به سالها قبل رو می خواد...
اون موقع که از پله های خونه ی مامان بزرگ بالا می رفتیم و حیاط خونه ی همسایه رو تماشا می کردیم
از درخت پسته ی بزرگ وسط خونه ی مامان بزرگ پسته می چیدیم و با خنده می خوردیم
دلم تنگه واسه:
شیطنت های من و نسیبه...
خنده ها مون...
بازیها و خوشی هامون...
دلم تنگه واسه دنیای قشنگ و آروم بچگی!
کاش اون روزها برمیگشتن ولی...
سلاااااااااااااام دوستای خوبم،
حال و احوالتون خوبه؟
میدونید؟
امروز دیگه خیلی دلم گرفته بود از این دنیای مجازی که همه غرق شدن توش
گفتم واسه چند لحظه برگردم به خاطرات بچگیم تا شاید حالم بهتر شه...!
حال و احوالتون خوبه؟
میدونید؟
امروز دیگه خیلی دلم گرفته بود از این دنیای مجازی که همه غرق شدن توش
گفتم واسه چند لحظه برگردم به خاطرات بچگیم تا شاید حالم بهتر شه...!
- ۹۴/۰۶/۱۱